1 - We started stepping backward in the opposite direction of the wall.
ما در خلاف جهت دیوار شروع کردیم به عقب رفتن.
2 - The child stumbled backward in surprise.
کودک از تعجب به عقب افتاد.
3 - I ran backward to the starting line.
به عقب به سمت خط شروع دویدم.
4 - She took a step backward and saw herself angrily.
او یک قدم به عقب برگشت و خودش رو با عصبانیت نگاه کرد.