1 - He abandoned his hope of getting a new job.
اون امیدش رو برای پیدا کردن کار جدید از دست داد.
2 - The abandoned house was a dark and mysterious place.
خانه متروک مکانی تاریک و مرموز بود.
3 - She abandoned her plan to buy a house.
او از برنامه خودش برای خرید خانه صرف نظر کرد.
4 - There are a lot of abandoned cars in this yard.
یه عالمه ماشین ول شده تو این حیات هست.
5 - There is an abandoned book on the shelf.
یه کتاب رها شده تو این قفسه هست.
6 - She has hidden in an abandoned building.
اون تو یه ساختمون متروکه قایم شده.
7 - He is a big fan of the band.
او از طرفداران بزرگ این گروه(موسیقی) است.