در حال بارگزاری...

"About"

/

1 - The waiter announced the dinner was ready.

گارسون اعلام کرد که شام آماده است.

/

2 - The waitress served us dinner with a smile on her face.

پیشخدمت با لبخندی بر صورتش برایمان شام سرو کرد.

/

3 - He ate his dinner at the kitchen table.

اون شامش رو پشت میز آشپزخانه خورد.

/

4 - I'm planning to cook dinner for my family tonight.

من دارم برنامه ریزی میکنم که امشب برای خانواده ام شام درست کنم.

/

5 - We always have a big family dinner on Sunday evenings.

ما همیشه یکشنبه عصرها یک شام بزرگ خانوادگی داریم.

/

6 - I'm looking forward to dinner with my friends this weekend.

من مشتاقانه منتظر شام با دوستانم در آخر هفته هستم.