1 - I had to call an ambulance when I felt unwell.
وقتی احساس ناراحتی کردم مجبور شدم با آمبولانس تماس بگیرم.
2 - The lack of labor force is felt in developed countries.
کمبود نیروی کار در کشورهای توسعه یافته احساس می شود.
3 - I felt exposed and vulnerable in my state of nakedness.
در حالت برهنگی احساس می کردم که در معرض و آسیب پذیر هستم.
4 - She felt uncertain about what she should do next.
او در مورد آنچه که باید در آینده انجام دهد مطمئن نبود.
5 - She felt sad when she failed her last exam.
وقتی در آخرین امتحانش مردود شد، احساس ناراحتی کرد.