1 - He abandoned his hope of getting a new job.
اون امیدش رو برای پیدا کردن کار جدید از دست داد.
2 - I love traveling abroad and experiencing new cultures.
من عاشق سفر به خارج از کشور و تجربه فرهنگ های جدید هستم.
3 - He replaced the old cable with a new one to improve internet speeds.
او برای بهبود سرعت اینترنت کابل قدیمی را با کابل جدید جایگزین کرد.
4 - He reads the daily newspaper every morning.
او هر روز صبح روزنامه می خواند.
5 - The college needs more facilities for new students.
دانشگاه به امکانات بیشتری برای دانشجویان جدیدالورود نیاز داره.
6 - She has an ideal location for her new business.
او مکانی ایده آل برای کسب و کار جدید خود دارد.
7 - I need to buy a new winter jacket.
من باید یک ژاکت زمستانی جدید بخرم.
8 - I saw some bad news in the magazine.
من یه خبر بد تو مجله دیدم.
9 - The family gathered around the radio to hear the news.
همه خانواده برای شنیدن این خبر دور رادیو جمع شدند.
10 - We purchased a new tablet for the office.
ما یک تبلت جدید برای دفتر خریدیم.
11 - This year, we decided to buy a new car.
امسال تصمیم گرفتیم یک ماشین جدید بخریم.
12 - I will be moving to a new company next year.
سال آینده به یه شرکت جدید میرم.
13 - I need to get a new job.
من باید یک کار جدید پیدا کنم.
14 - We need a new lamp.
به یک لامپ جدید نیاز داریم.
15 - Every day is a new opportunity to achieve your goals.
هر روز فرصت جدیدی برای رسیدن به اهدافتان است.
16 - It was a big surprise when they revealed the big news.
وقتی آنها این خبر بزرگ را فاش کردند، شگفتی بزرگی رخ داد.
17 - She just bought a new book.
او به تازگی یک کتاب جدید خریده است.
18 - My dad's new clothes were too small, so he had to exchange them.
لباس های جدید پدرم خیلی کوچک بود، بنابراین مجبور شد آنها را عوض کند.
19 - The new word was derived from two existing words in the language.
کلمه جدید از دو کلمه موجود در زبان گرفته شده است.
20 - Learning a new language is always a difficult process.
یادگیری یک زبان جدید همیشه یک فرآیند دشوار است.
21 - The new software is faster and more efficient than its predecessor.
نرم افزار جدید سریعتر و کارآمدتر از نسخه قبلی خود است.
22 - I have enough money to buy a new car.
من پول کافی برای خرید یک ماشین جدید را دارم.